یکشنبه ۱۱ آذر ۰۳

خودشناسی ،انسان شناسی،جهانشناسی

هرکه خود را شناخت همه چیز راشناخت. امام علی (ع) -------------------- www.khanjany.org

آیا براستی فرق تجلی و تناسخ یا حلول چیست؟

۳ بازديد

آیا براستی فرق تجلی و تناسخ یا حلول چیست؟

 تناسخ و حلول و تجسد امری باطل و کاذب است پس این فرق معرفت شناسانه است نه هستی شناسانه! و در یک کلام باید گفت که اندیشه و باور به تناسخ و حلول حاصل فقدان تسبیح در تعامل دیالکتیکی با حق است. پس درمان این اندیشه و فلسفه غلط همان علم دیالکتیک تسبیحی است که درباره اش به تفصیل در کتاب “”دیالکتیک دیالکتیک”” سخن نموده ایم!

وقتی “”امر”” واحد است و “”خلق”” نیز واحد است و خلق همان ظهور و بروز امر حق است پس غیری در میان نیست که تناسخ یا حلول چیزی در غیر خود باشد که شرک و الحاد محسوب شود!

وقتی عدم همان ذات حق است و عالم وجود جز به صفات درک نمی شود پس مشکل در هستی نیست در شناخت است.

حقیقت “تجلی” جز در مذهب وحدت وجود ممکن نیست و کمال ظهور که انسان کامل است که مظهر کلمة الله استو الله هم ال لا است پس تفاوت ال و لا همان تفاوت شناخت و عدم شناخت است نه تفاوت بود و نبود!

تا یگانگی بود و نبود درک نشود تجلّی درک نشده و جز به انواع تجسد و حلول و تناسخ و مسخ وو… قابل فهم نخواهد بود.

خلاصه اینکه کمال تجلّی حق همان انسان کامل است و انسان کامل ظهور ذات عدمی- عمائی پروردگار است. این دو موضوع نیست که سخن از حلول چیزی در چیزی دگر باشد!

 آنچه که این دو را دو موضوع می سازد حضور دهر در نفس انسان است که بین ازل و ابد به اندازه هستی تا نیستی فاصله می اندازد. در حالیکه انسان کامل انسان الساعه است منزه از دهر!

 انسان کامل راز دهر است!

همانطور که می دانیم مسئله تناسخ که یکی از ارکان هندوئیزم مشرکانه است تماماً بر مبنای دهر و زمانیت و گردش افلاک و دورانهاست و این نگرش فلسفه هندی تماماً دهرپرستانه است در حالیکه اسلام محمدی، دین آخرالزمان و ختم دهریت انسان است.

و تا یک مسلمان براستی محمدی نشده باشد و حقیقت الساعه را درنیافته باشد معارف و اسرار محمدی را جز در قالب مفاهیم تناسخی درک نمی کند و یا انکار می نماید.

وقتی خداوند می فرماید که

 “”قیامت فرارسیده ولی برای مدتی آنرا از چشم مردمان پنهان داشته ایم.”

دال بر ختم تاریخ و ابطال دهریت و همه مفاهیم تاریخی- دهری- عصری- دورانی است.

پس اسرار و حقایق محمدی را جز تحت الشعاع نور علی نور امام نتوان دریافت که نور الساعه است. نور علی نور به هرکسی که بتابد یا موجب تجلی امام از وجودش می گردد و یا موجب مسخ او می شود اگر اهل تسبیح و اطاعت محض نباشد که این مسخ شدگی کافران تحت الشعاع نور امام موجب ظهور دجالیت است که رو در روی علیین قرار می گیرد و باطل می گردد.[ii]

راه قطعی ترک اعتیاد

۴ بازديد
فهرست‌ مطالب‌
 
بررسی راهکارهای عملی و قطعی ترک اعتیاد. 1
 
چکیده : 2
 
تنهاراه قطعی ترک اعتیاد 2
 
قانون اول اعتیاد: 3
 
آخرالزمان و اعتیاد 4
 
مواد مخدر و روان گردان در جریانات درویشی. 5
 
شناخت تخدیری. 6
 
تکبر و غرور بسیار افراطی. 7
 
 
چکیده :
تنهاراه قطعی ترک اعتیاد
ترک کسانی که بهمراهشان مواد مصرف می کنید .
تبدیل مصرف مواد از عیاشی به دارو ، وسپس کاهش تدریجی مواد بدون جایگزین .
ترک ستم به اهل خانه ورجعت به کانون خانواده .
ترک گناهان بزرگ مثل زنا، ربا ، رشوه و قمار .
ترک روابط ریائی .
طلب حلالی از کسانی که از شما دل آزرده اند .
رویکرد به فعالیتهای جسمانی بهراه نرمش و استفاده از طبیعت .
مصرف فراوان شیر و عسل ومیوه جات .
جستجوی شغلی حلال هر چند با درآمدی اندک .
این حقیقت را بدانید که هرگز نمی توان مواد مخدر را به صرف مضرّاتش ترک نمود همانطور که نمی توان جهنّم را بخاطر عذابهایش ترک نمود . بدانید که اعتیاد غل و زنجیری است که انسان را در ستم محدود می کند . پس دست از ستم بکشید تا این زنجیر از شما باز شود .
منبع : دائره المعارف عرفانی جلد اول مقاله 5 اثر استاد علی اکبر خانجانی
 
قانون اول اعتیاد:
۱ – هر چیزی که لذت بخش تر باشد طبعاً اعتیاد آورتر است. این قانون اول اعتیاد است.
 
۲- هر چیزی که بیهوش کننده تر و قدرت بیخود کننده گی بیشتری داشته باشد لذت بخش تر است. این قانون دوم اعتیاد است.
 
۳- پس اعتیاد محصول اراده به عیاشی و مسئولیت گریزی و خودفریبی است.
 
کامل بخوانید در کتاب فلسفه اعتیاد صفحه ۳، استاد علی اکبر خانجانی
 
آخرالزمان و اعتیاد
۴۶- امروزه عصر آخرالزمان و مقدمه قیامت و رویاروئی انسان با خویشتن و قلمرو تنهائی جبری بشر در حضور خداست گرایش به مستی و خلسه و تخدیر به مثابه گریز از چنین وصفی است: گریز از رویاروئی با خویشتن!
 
کامل بخوانید در کتاب فلسفه اعتیاد صفحه 5، استاد علی اکبر خانجانی
 
مواد مخدر و روان گردان در جریانات درویشی
۶۰- حضور همه جائی مواد مخدر و روان گردان در جریانات مدرن درویشی و عرفانی بدان معناست که مریدان در این فرقه ها حکایات و تئوریهای عرفانی را شنیده اند بدون آنکه براستی چنین قدرت روحانی را داشته باشند و لذا با توسل با این مواد بطور مصنوعی و از بیرون می خواهند عارف صاحب کرامت شوند.
 
این امر معنای دیگری هم دارد و آن اینکه اصولاً در این جریانات هیچ پیر طریقتی موجود نیست که کل این فرقه ها جز تباهی و تخدیر محصولی ندارند. نامی هست و هیچ نشانی نیست. خبری هست ولی هیچ اثری نیست و جز آداب و نمایشهای کلاسیک و سنتی اثر دیگری در میان نیست. بقول معروف آفتابه و لگن هفتاد دست و شام و نهار هیچ!
 
کامل بخوانید در کتاب خداشناسی ربوبی صفحه ۲۰، استاد علی اکبر خانجانی
 
شناخت تخدیری
بنابر این به وضوح می توان گفت کسی که اهل معرفت نفس باشد هرگز معتاد نمی شود و بلکه به تدریج همه عادت های مزمن تاریخی و وراثتی و حتی ژنتیکی از وجودش پاک می گردد.
 
بنابر این باید گفت که آن افراد و گروه هایی که با شعار عرفان و درویشی فقط در عمل نشیه گی و اعتیاد را توجیه و تقدیس می کنند از خود بیگانه ترین و احمق ترین افراد و جریانات اجتماعی هستند و مظهر عرفان ضد عرفان می باشند.
 
بیشتر بخوانید درکتاب شناخت شناسی ص 83 استاد علی اکبر خانجانی
 
تکبر و غرور بسیار افراطی
با نظری به زندگی معتادان که از مظاهر درجه یک رسوائی و عذاب و بدبختی هستند متوجه نکاتی می شویم که ما را در درک و حقانیت این عذاب یاری می دهد.
 
تکبر و غرور بسیار افراطی و خود-پرستی تا سرحد ستمگری و ظاهربینی و مادیگری و عشق به پول و قدرت ظاهری از برجسته ترین صفات زندگیِ گذشته کلیه معتادان است. و اینک وقتی که آنها را غرق در اعتیاد می بینیم با حیرت متوجه می شویم که همه آن صفات رذیله گذشته شان به مقدار زیادی تخفیف و تعدیل یافته است.
 
و باز به تجربه می بینیم کسانی که به جبر به سمت ترک اعتیاد رفته اند مجدداً همان صفات رذیله به مراتب شدیدتر از اولش در آنها بروز نموده است و لذا پس از هر ترک اعتیادی که جبراً صورت گرفته باشد دیر یا زود میل به مواد مخدری قوی تر و یا اعتیادی شدیدتر پدید آمده است.
 
 از این واقعیت بزرگِ زمانه ما که بخش عظیمی از بشریت را شامل می شود و می رود که کل بشریت را در بر گیرد، به حقیقت بزرگی می رسیم و آن اینست که اعتیاد نه جرم است و نه مرض است و نه بدشانسی است و نه حتی گناه است بلکه نتیجه عادلانه باطن انسان است تا درون و برونش را به نوعی تعادل رسانیده و حیات و هستی را برایش امکان پذیر نماید.
 
منبع :کتاب خلقت دوباره ص 31 استاد علی اکبر خانجانی
 
توضیح :برای دانلود هر منبع روی عنوان کتاب کلیک کنید.