یکشنبه ۱۱ آذر ۰۳

خودشناسی ،انسان شناسی،جهانشناسی

هرکه خود را شناخت همه چیز راشناخت. امام علی (ع) -------------------- www.khanjany.org

آخرالزمان چیست؟

۲ بازديد
آخرالزمان در  آثار استاد علی اکبر خانجانی

بیان دیگری از نشانه های قیامت آخرالزمان که در آن زندگی می کنیم: شکافته شدن آسمان که سوراخ شدن لایه اوزون است. و بارش بلاوقفه شهاب سنگها و سیارات. و سونامیها و کندوکاو باستان شناسی ها و کاوش اعماق زمین و قبرهائی که امروزه شکافته می شوند. و خودآگاهی بشر مدرن. و غرور و خیانتش به کرم مردان خدا که همان عشق است. و نویسندگانی دارای کرامت که احوال خلق و زمانه را می نویسند و قلمشان صاحب رحمت و گشایش و شفاعت است. و آنانکه در این مردان خدا (نعیم ) زیست می کنند و آنانکه در آتش صنعت شهرهایند. و مالکیتها هیچ سودی بحال کسی ندارد و همه بیکس و درمانده اند و امر خدا جاریست در همه حال و اراده های بشری بیهوده اند! آن روز امروزست. بدان! و تا پایان جهان مستمراً کاملتر می شود این روز!

“2- اذا السَّماءُ انفَطَرَت : آنگاه که آسمان بشکافد.

3- و اِذا الکَواکِبُ انتثرَت : و آنگاه که برق ها (تعشعشات) فرود می آیند.


4- واِذا البِحارُ فُجِّرَت : و آنگاه که دریاها سرریز می شوند.


5- و اِذا القُبُوُر بُعثِرَت : و آنگاه که قبرها (دفن شده ها) کشف می شوند.


6- عَلِمَت نَفسٌ ما قَدّمَت و اَخَّرَت : هر کسی گذشته و آینده اش را می فهمد.


* قابل ذکر است که «کوکب» به معنای اشعه و برق است و نه ستاره (اکثر مترجمان ، ستاره معنا کرده اند) شکافته شدن و سوراخ شدن جوّ زمین ( پاره شدن لایۀ معروف اوزن ) .
باران تشعشعات مافوق جو (اشعه مادون قرمز و ماورای بنفش و …. ) بر زمین .
و در نتیجه گرم شدن زمین و ذوب شدن اقیانوس منجمد و سرازیر شدن آن به سائر دریاها و طغیان آبهای زمین .
و زیر و رو شدن قبرستانها و آثار مدفون شدۀ تمدّنها و آشکار شدن آنها بواسطه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و شناخت آثار باستانی و زندگی و سرگذشت اقوام آبا و اجدادی و حفاریها و دانش بدست آمده از باستان شناسی .
و آثار و عوارض فکری و علمی و جسمی و روانی و عصبی و اقتصادی و سیاسی حاصل از حوادث مذکور موجب می شود که هر کسی گذشته اش را درک کند و بر اساس وضع و حال حادث شده به آینده اش نیز آگاه گردد و به جهل و غفلت و فریب و بدبختی خود بینا شود.

شکافته شدن آسمان ِ زمین (جوّ زمین) موجب شده که بواسطه تشعشعات فوق جوّی کلّ تعادل زمین و اهلش از دست برود : بروز زلزله های پی در پی و طوفانهای بی سابقه و مستمر و سیل های کم سابقه و خانمان برانداز و بر هم خوردن وضع آب و هوا و گرما و فصول ، باران قورباغه از آسمان ، باران خون (در هندوستان) ، باران تگرگ های چند کیلوئی در چین ، باران تخته سنگهای یخی در آمریکا ، ریزش برف در مناطق استوائی و حاره ، خشکسالی ، بروز انواع امراض اعصاب و روان که تاکنون سابقه نداشته است ، بروز انواع بیماریهای جسمانی بی سابقه مثل ایدز و ایبولار و شبه سرطانهای کاملاً جدید و غیر قابل تشخیص ، مرگهای ناگهانی بی هیچ علت پزشکی، رشد اپیدمیک و سرسام آور بیماری نسیان و جنون و اسکیزوفرنیا و افسردگی و مالیخولیا و رشد روز افزون خودکشی و جنایت های خانواده گی و گرایش جهانی جوامع به مواد مخدّر و فراموشی زا و ….
همگی از عوارض «انفطار» است که جملگی موجب شده است که بشر بخود آید و بدبختی های خود را درک کرده و راز جهل و جنون و کفر و فساد و عذابهای خود را بفهمد و بدین ترتیب می بیند که اگر سرنوشت خود را بکلّی زیر و رو نکند و تغییر جهت ندهد، آینده اش هم چیزی جز درد و زجر فزاینده و نابود کننده نخواهد بود همانطور که اجدادش در تمدّنهای سابق به پیشرفتهای فنی بزرگی رسیدند و مثل خودش بکلّی نابود شدند و در دنیا و آخرت ضرر کردند .
و اینگونه است که انسان به غرور و فریب خورده گی خود آگاه شده و می بیند که چگونه این جهل و غرورش بکلّی تعادل حیات و روان و هستی اش را مواجه با خطری نابود کننده نموده است :

7- یا اَیُّهَا الِانسانُ ما غَرَّکَ بِرَّبِکَ الکَریم: «ای انسان ! چه چیزی موجب شد که به لطف و کرامت پروردگارت مغرور شوی و فریب بخوری؟»
چه چیزی موجب شد که تعادل و استواری خود را از دست بدهی؟ :

8- اَلّذی خلقَکَ فَسَوّیکَ فَعَدَلَک : « آنکه آفرید تو را و بر پایت نمود و تعادلت بخشید.»
چه شد که ساقط شدی و تعادلت را از دست دادی ؟

9- فی اَیِّّ صُورَةٍ ماشاءَ رَکَبَک : « و به صورتهای گوناگون آنگونه که خواست تو را آراست.»


چگونه شد که رنجور و شکسته شدی و فرو ریختی .
می دانی چه شد و چه کردی که چنین مغرور گشتی و از هم فرو پاشیدی ؟ …

بیش از 170 جلد کتاب بکر و بدیع از استاد علی اکبر خانجانی با محوریت موضوع آخرالزمان را از همین سایت رایگان دانلود کنید.

اثنی ‌عشریه‌، باطنیه‌، صباحیه، اسماعیلیه ‌و فرقه‌های‌ صوفیه‌

۵ بازديد

اثنی ‌عشریه‌، باطنیه‌، صباحیه، اسماعیلیه ‌و فرقه‌های‌ صوفیه‌

معرفی کتاب : امامیه و مذهب اسماعیلیه

کندوکاوی در بنیاد فرقه‌های‌ امامیه ‌: اثنی ‌عشریه‌ ، باطنیه‌ ، صباحیه‌ ، اسماعیلیه‌ و فرقه‌های‌ صوفیه‌

 مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

تقدیم‌ به‌:

روح‌ شهید شاهد دکتر علی شریعتی

تاریخ تألیف : 1383

تعداد صفحه:95

برای دانلود کتاب ” امامیه و مذهب اسماعیلیه” کلیک کنید.

دانلود کتاب صوتی “امامیه و مذهب اسماعیلیه” اثر استاد خانجانی:
49-  کتاب صوتی (1) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (2) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (3) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (4) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (5) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (6) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (7) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (8) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (9) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (10) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳
49-  کتاب صوتی (11) امامیه و مذهب اسماعیلیه – ۱۳۸۳

***

فهرست‌ مطالب‌ کتاب:

مقدمه‌

1ـ ظهور مُرتاضی‌ مُسلّح‌

2ـ رسول‌ عقل‌ و رسول‌ قیامت‌

3ـ یگانگی‌ مهر و قهر : توحید معانی‌

4ـ یگانگی‌ صداقت‌ و سیاست‌

5ـ فائق‌ آمدن‌ بر دیالکتیک‌ (ثنویت‌)

6ـ نبوّت‌ و امامت‌

7ـ ظاهر و باطن‌ دین‌

8ـ نخستین‌ تفرقه‌ ها در صدر اسلام‌

9ـ نخستین‌ جامعۀ‌ امامیه‌

10ـ شیعه‌ و سُنّی‌

11ـ جدائی امامت‌ و حکومت‌: سرِّ غیبت‌ امام‌

12ـ پیدایش‌ فرقه ‌های‌ امامیه‌

 الف‌ ـ مُرجئه‌

 ب‌ ـ جبریه‌ و قدریه‌

 ج‌ ـ شیعۀ‌ علی‌ (ع)

 د ـ فرقۀ‌ غالیه‌ (غلاة شیعه‌)

13 ـ ظهور تشیّع‌ انقلابی

14 ـ ظهور اسماعیلیه‌

 منابع‌ تاریخی‌ دربارۀ اسماعیلیه‌

 ماهیت‌ اسماعیلیه‌

 نخستین‌ بانیان‌ عرفان‌ انقلابی‌ و انقلاب‌ عرفانی‌

 تاریخچه‌ای‌ از نخستین‌ داعیان‌ اسماعیلیه‌

15 ـ پیدایش‌ قرامطه‌

16 ـ حکومت‌ فاطمیان‌

17 ـ نهضت‌ حسن‌ صباح :

 افسانۀ‌ فدائیان‌

 قیامت‌ الموت‌

18 ـ اسماعیلیه‌ پس‌ از حمله‌ مغول‌

19 ـ فرقه‌های‌ صوفیه‌ و اسماعیلیه‌

20 ـ عرفان‌ اسماعیلیه‌ و ماتریالیزم‌

21 ـ اسلام‌ انقلابی‌ (ظهور مجدّد اسماعیلیۀ‌ صبّاحی‌)

22 ـ معمای‌ شجره‌ و نژاد

23 ـ حماسۀ‌ عشق‌ عرفانی‌

 کلام‌ آخر

***

مقدمه‌ :

سخن‌ از «اسماعیلیه‌» فقط‌ سخن‌ از یک‌ فرقه‌ از میان‌ دهها فرقۀ اسلامی‌ و امامی‌ و صدها فرقۀ‌ مذهبی‌ در تاریخ‌ جهان‌ نیست‌. سخن‌ از حقی‌ است‌ که‌ هست‌ و نیست‌. سخن‌ از مذهب‌ و حکمت‌ و مرامی‌ است‌ که‌ یکی‌ از درخشانترین‌ اوراق ‌معنویت‌ و معرفت‌ بشری‌ را پدید آورده‌ ولی‌ اینک‌ هیچ‌ نشانی‌ ندارد و به‌ عنوان ‌یک‌ مذهب‌ عامیانه‌ هم‌ قابل‌ طرح‌ و بررسی‌ نمی‌ آید و بلکه‌ با دهها کتابی‌ که‌ در قرن‌ اخیر توسط‌ اروپائیان‌ به‌ نگارش‌ آمده‌، این‌ مذهب‌ بعنوان‌ یک‌ مذهب‌ شدیداً ضاله‌ و ملحد به‌ جهان‌ معرفی‌ می‌شود و می‌رود که‌ این‌ اوراق‌ تابناک‌ معرفت‌ دینی ‌ملبس‌ به‌ پوستین‌ وارونه‌ای‌ شود و تا ابد به‌ لعنت‌ خلق‌ مبتلا گردد همچون‌ مکتبی‌ که‌ اشد پلیدی‌ و شقاوت‌ را لباس‌ دینی‌ پوشانیده‌ بوده‌ و اینک‌ بواسطۀ ‌محققین‌ اروپائی‌ کشف‌ می ‌گردد و به‌ جهانیان‌ عرضه‌ می ‌شود که‌ مبادا دوباره‌ به ‌آن‌ گرایش‌ یابند. 

آیا این‌ عجیب‌ نیست‌؟

این‌ مستشرقین‌ و اسلام‌ شناسان‌ و شیعه‌ شناسان‌ سینه‌ چاک‌ مبادرت‌ به‌ کشف‌ حقیقت‌ اسلام‌ و تشیّع‌ می ‌کنند و مسلمین‌ و شیعیان‌ را از انحراف‌ مصون‌ می ‌دارند!؟

از طرفی‌ دگر اسلام‌ شناسان‌ صدیقی‌ چون‌ هانری‌ کوربن‌ در چندین‌ رساله ‌استخوان ‌بندی‌ بنیادین‌ حکمت‌ و عرفان‌ اسلامی‌ را در امامیه‌ می ‌داند و آنرا بطور خاصی‌ از اسماعیلیه‌ می ‌خواند و اکثر نوابغ‌ حکمت‌ اسلامی‌ چون‌ شیخ‌ اشراق‌، بوعلی‌سینا، مولای‌ رومی‌، عطار نیشابوری‌، و حتی‌ ملاصدرا را به‌ این‌ فرقه ‌منسوب‌ می ‌کند و در این‌ راه‌ به‌ مبالغه‌ای‌ شدید مبتلا می‌گردد که‌ البته‌ از روی‌ غرضی‌ نیست‌ و بلکه‌ از روی‌ خوش‌ بینی‌ خارق ‌العاده‌ای‌ می‌باشد که‌ نسبت‌ به ‌حکمت‌ امامیه‌ دارد .

 آقای‌ دکتر اسدالله مبشری‌ در مقدمۀ‌ مفصّلی که‌ بر ترجمۀ «تاریخ‌ فلسفۀ اسلامی‌» اثر کوربن‌ نوشته‌ به‌ این‌ حقیقت‌ اشاراتی‌ دقیق‌ و مهم ‌نموده‌ است‌ که‌ نظر علاقه‌ مندان‌ را به‌ آن‌ معطوف‌ می ‌داریم‌ و به‌ تکرار آن‌ نمی ‌پردازیم‌.

اگر انگشت‌ بر روی‌ بسیاری‌ از ستارگان‌ ماندگار علم‌ و هنر و ادب‌ و حکمت‌ وعرفان‌ در تاریخ‌ اسلام‌ بگذاریم‌ یا اسماعیلیه‌ بوده‌اند و یا دارای‌ اصل‌ و نسب‌ و سوابقی‌ اسماعیلیه‌ اند و یا دارای‌ اساتید و مریدانی‌ اسماعیلیه‌ بوده ‌اند و یا لااقل دارای‌ رگه ‌های‌ از اندیشه‌ اند که‌ وامدار متفکران‌ اولیۀ‌ اسماعیلیه‌ می‌ باشند.

این ‌ویژه ‌گی‌ مربوط‌ به‌ مکتب‌ امام‌ صادق‌(ع‌) است‌ که‌ اسماعیل‌ در رأس‌ شاگردان‌ و مریدان‌ نخبۀ پدرش‌ قرار داشت‌. چه‌ بسا بهتر می ‌بود که‌ این‌ جریان‌ را «صادقیه‌» و یا «جعفریه‌» بنامند تا اسماعیلیه‌. همانطور که‌ این‌ مکتب‌ ریشه‌ در تعالیم‌ امام‌ محمّد باقر(ع‌) داشت‌ که‌ «باقریه‌» نام‌ داشت‌ و بر علمی‌ کردن‌ معارف‌ قرآنی‌ اصرار می ‌ورزید که‌ خود بانی‌ علوم‌ قرآنی‌ و «شکافندۀ‌ علم‌» نامیده‌ می ‌شد. بهر حال ‌ویژه‌ گی‌ جریانی‌ که‌ در تاریخ‌ به‌ «اسماعیلیه‌» معروف‌ شده‌ همانا اصالت‌ علم‌ و علمی‌ کردن‌ دین‌ و تفسیر و تأویل‌ و تعین‌ آیات‌ قرآنی‌ براساس‌ عقل‌ و واقع ‌نگری‌می‌ باشد.

 و همین‌ امر موجب‌ پدید آمدن‌ اندیشه ‌های‌ انقلابی‌ و عدالت‌ جویانه‌ در جنبۀ‌ اجتماعی‌ اسلام‌ گردید که‌ بر مدار اسماعیلیان‌ خودنمائی‌ می‌ کرد و با نهضت‌ حسن‌ صباح‌ به‌ اوج‌ شکوفایی‌ رسید و بانی‌ اسلام‌ و شیعۀ‌ انقلابی‌ شد که‌ تا به‌ امروز ادامه‌ یافته‌ است‌. همواره‌ علمی‌ کردن‌ معنویات‌ موجب‌ انقلابات ‌اجتماعی‌ هم‌ بوده‌ است‌ همانطور که‌ مثلاً در تاریخ‌ جدید جهان‌، جریان‌ علمی ‌کردن‌ فلسفه‌ منجر به‌ انقلابات‌ سوسیالیستی‌ شد.

امروزه‌ اسماعیلیه‌ یکی‌ از مهجورترین‌ و مغمومترین‌ و متهم‌ ترین‌ فرقه های ‌مذهبی‌ در جهان‌ اسلام‌ است‌ و در زیر بار کوهی‌ از اتهامات‌ ناحق‌، کمرش‌ در حال ‌شکستن‌ است‌ تا آنجا که‌ هنوز هم‌ در قرن‌ بیستم‌ و آغاز هزارۀ‌ سوم‌ میلادی‌، که عصر آشکاری‌ و آزادی‌ عقیده‌ است‌، تقیه‌ را ترجیح‌ می‌ دهد. و این‌ تقیه‌ آنگاه‌ به‌ اوج‌ میرسد که‌ مجبور می ‌شود وجود امامان‌ حاضر خود در اروپا را توجیه‌ و تقدیس‌ نماید و نمی‌ تواند و لذا به‌ نوعی‌ بی هویتی‌ اجباری‌ مبتلا می ‌گردد و به‌همین‌ دلیل‌ گروه‌ گروه‌ از نسل‌ جدید بکلی‌ اسماعیلیه‌ بودن‌ خود را انکار می‌کنند و خود را از این‌ تناقض‌ روانی‌ میرهانند چرا که‌ کاخ‌ نشینی‌ و اشرافیت‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ کمترین‌ سنخیّتی‌ با امامت‌ نمی‌تواند داشت‌. و این‌ تناقض‌ آنگاه‌ به‌ شدتی‌ غیرقابل‌ تحمل‌ می‌ رسد که‌ سخن‌ از حسن‌ صباح‌ بمیان‌ آید.

چرا که‌ برای‌ اسماعیلیه‌، پس‌ از امامان‌ صدر اسلام‌ هیچ‌ شخصیت‌ دینی‌ همچون‌ حسن‌ صباح‌ درخشش ‌مؤمنانه‌ و عارفانه‌ و زاهدانه‌ و عادلانه‌ نداشته‌ است‌ که‌ از دو جانب‌ مورد تردید قرار می‌ گیرد : یکی‌ از جانب‌ مستشرقین‌ اروپائی‌ که‌ اسوۀ‌ پلیدی‌ و شقاوت‌ و آدمکشی ‌معرفی‌ شده‌ است‌ و دیگر از جانب‌ موجودیت‌ عینی‌ و سنت‌ زندگانی‌ امامان‌ آقاخانی‌ که‌ در اروپا ساکن‌ هستند و زندگی‌ اوناسیسی‌ و اشرافی‌ خود را عین‌ امامت‌ ساخته‌ و علناً پیروان‌ خود را نیز به‌ چنین‌ نوعی‌ از زندگی‌ دعوت‌ می‌کنند و لیبرالیزم‌ و مدرنیزم‌ صنعتی‌ غرب‌ را به‌ عنوان‌ کل‌ حیات‌ دینی‌ اسماعیلیه‌ ارائه می‌کنند…..